بودن یا نبودن

ادمها اگر انتزاعی یا مرکب باشند اونم به صورت محض هیچ مشکلی پیش نمیاد.

مثلا یک شخصی فقط عقل گرا باشه یا فقط حقیقت گو باشه. یا شخصی

فقط دروغگو وریاکار وچاپلوس باشه. یعنی اولی به صورت انتزاعی یک صفت

داشته باشه ودومی چند صفت هماهنگ وباهم داشته باشه.یا بگیم

فلانی نامرد هست یا بدجنس اما فلان شخصی خیلی ادم خوبیه.

اون چیزی که ایجاد مشکل میکنه ریاکاریه. فقط دو رویی.

چون افراد نسبت به ادم ریاکار گیج میشن ونمیدونن چیکار کنند.

نمیدونن چی بگن یا چطور رفتار کنند. یا چطور برخورد کنند.

این ریاکاری فقط به اعتقاد یا اعمال ظاهری نیست بلکه به تمامی

حرکات واداب وصحبتها وحتی لباس پوشیدن وطرز صحبت کردن ما نیز برمیگرده.

به هر حال ذکر این نکته  هم ضروری است که درمیان دوستان واشنایان

هم حتما به این موارد بر خوردین که فرد ی  این رفتار دوگانه را داشته باشه

ودیگران را به اشتباه بندازه. وهمگی هم به نوعی سو استفاده مبیکنن از

این ریاکاری خودشون به نفع مادی وکسب مادیات. چون دارند دیگران رو گول میزنند.

یا درمورد دوستیهایی که دارین. دوستتون ریاکاری میکنه وشما نمیدونین باید

اعتماد بکنید یا نه. راست بگین یا دروغ.از چی بگین. چون به این نتیجه رسیدین

که دوستتون مثه مار ماهی میمونه.



گوسفند خوب

هیچکس دوست نداره گوسفند باشه ٬ولی٬ وقتی گوسفند شدیم٬باید توطویله زندگی کنیم

بع بع کنیم ٬عاشق علف باشیم وکاه ویونجه بخوریم.این بی ادبی نیست٬بلکه یه واقعیت

از مجموع واقعیت های ساختار یافته از کار کردهای غلط وکژکار کاردهایی است درپس

واقعیت تلخ .وهرچند از نظر عقل اخلاقی مذموم ٬ولی از نظر عقل واقع بین ومحض صحیح.

زندگی هر جور هست باشه٫چطور باید باشه مهمه.تازمانی که در سختی باشیم مزه

راحتی رو نمی فهمیم .تازمانی که در گرداب مشکلات غرق باشیم٬معنی ومزه ارامش

رو متوجه نمیشیم وبه خودمون میگیم :چه خوب که اون بلا یا این مصیبت سرمون نیومد.